در زمان آغاز درگیری و کشمکش نظامی، جنگ های تجاری گسترده ای علیه تجارت و صنعت نساجی آغاز می شود. هیچ صنعتی به اندازه بخش نساجی در طول تاریخ تجارت، نقش قابل توجهی بر عهده نداشته است. موجودی اولیه کشتی های دریانوردی، منسوجات نساجی را به عنوان بخش مهمی از محموله کشتی ذکر کرده است. توسعه اقتصادی کشورهای مختلف حائز اهمیت است که صنعت نساجی هم محصولات و هم شغل مورد نیاز برای انسان ها را در سراسر جهان فراهم خواهد کرد. تقریبا هر کشوری در جهان از اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی به بعد، کالاهای نساجی را تولید می کند که شرایط رقابتی بسیار بالایی را در بازار جهانی به وجود آورده است.
صنعت نساجی جهانی
پس از صنعتی شدن بخش نساجی اروپا و ایالات متحده، این صنعت به آسیا و دیگر بخش های کمتر توسعه یافته جهان گسترش یافت. صنایع نساجی و پوشاک در کشورهای مختلف رفته رفته به صنعت نخست کشورها تبدیل شدند، چون هر کدام فراتر از جامعه زراعی حرکت می کردند. رشد عظیم صنعت پنبه ایالات متحده در قرن نوزدهم رقم خورد، چون این صنعت قبل از جنگ داخلی یکی از صنایع تولیدی پیشگام این کشور به شمار می رفت. کارخانه های نساجی نیو انگلند (New England) توسعه پیدا کردند و شکوفا شدند. تجارت در میان همه کشورها به شدت گسترش پیدا کرد و حسی از وابستگی اقتصادی بین المللی به وجود آمد. توسعه قرن بیستم سبب ایجاد شکاف در بین قاره ها شد و بازارهای نساجی و پوشاک جهانی که در قرن بیست و یکم از آنها رونمایی شد را به وجود آوردند.
پیشنهاد مقاله: راهنمای خرید ماشین آلات نساجی
پیچیدگی های تجارت نساجی
در حقیقت صنعت نساجی و پوشاک در همه کشورهای در حال توسعه، سکوی پرتابی برای توسعه اقتصادی بوده است که بر صادرات منسوجات و پوشاک جهت به دست آوردن درآمد بیشتر متکی بوده اند. در نتیجه رقابت شدیدی در این عرصه به وجود آمده، چون بیشتر کشورها، محصولات نساجی و پوشاک را برای بازارهای کشورهای مرفه تولید می کردند. هم در ایالات متحده و هم در کشورهای اروپای غربی، ترکیبی از صنایع نساجی، پوشاک و الیاف به مهمترین کارفرمایان تولیدی تبدیل گردیده اند و سهم مهمی در بیشتر زمینه های اقتصاد ایفا کرده اند. نگرانی در مورد از بین رفتن بازارهای خانگی برای واردات، صادر کنندگان محلی را بر آن داشته تا برای وضع معیارهایی جهت محدود کردن واردات منسوجات و پوشاک، دولت ها را تحت فشار قرار دهند. رهبران سیاسی نمی توانستند این فشارها را نادیده بگیرند، چون این صنایع بزرگ، نماینده بخش عظیمی از جامعه رای دهندگان بودند. در نتیجه، سیاست های تجاری پیچیده هم در سطح ملی و هم در سطح بین المللی جهت مدیریت تجارت منسوجات پدید آمده است.
دو راهی تجارت- سیاست. اعمال محدودیت بر واردات محصولات نساجی از کشورهای دیگر یک مسئله حساس برای دولت ایالات متحده به شمار می رفت، چون این کشور یکی از پیشگامان متحد کردن دیگر ملت ها در سال 1947 برای تشکیل موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت = General Agreement on Tariffs and Trade (GATT) بود. هدف GATT این بود که موانع تجارت را در میان کشورها کاهش یا از بین ببرد. محدودیت واردات محصولات نساجی این اصل را به شدت نقض خواهد کرد.
با فشار ایالات متحده و اروپا یک سیستم چند جانبه پدید آمد که محافظت مورد نیاز از صنعت را فراهم می کرد. سیاست های تجاری برای منسوجات و پوشاک از اوایل دهه 1960 میلادی دیگر بر روی قوانین کلی GATT متمرکز نبود و تجارت از قوانین همه بخش ها پیروی می کرد. در عوض تجارت منسوجات و پوشاک، مجموعه ای از قوانین خاص خودش را ایجاد نمود که بسیاری از اهداف GATT را نقض می کرد، چون اجازه می داد تا محدودیت واردات منسوجات و پوشاک وضع گردد و تبعیض در میان شرکای تجاری را مجاز می دانست.
سیاست های دهه 1960 میلادی، واردات پنبه را محدود کرد. با پدید آمدن الیاف تولیدی، به قوانین جدیدی برای پوشش آنها نیاز بود. براساس نتایج حاصل از توافق نامه الیاف چندگانه (MFA)، شرکای تجاری متعهد شدند که محدودیت های سهمیه ای بر روی حجم تولیدات نساجی و پوشاک مجاز در بیشتر کشورهای توسعه یافته اعمال نمایند. کشورهای کمتر توسعه یافته همیشه براساس یک معیار بحث برانگیز احساس می کردند که سیستم سهمیه ای MFA، صادرات را در یکی از بخش های پیشرو خنثی می کند. در مقابل، تولید کنندگان محلی در بیشتر کشورهای توسعه یافته عنوان کرده اند که MFA در مهار واردات چندان موفق نبوده است، چون خرده فروشان و وارد کنندگان این کشورها بر این باورند که قدرت خریدشان محدوده شده است. علاوه بر این، محققین و اقتصاد دانان، MFA را ناقض اصول GATT می دانند.
صنعت نساجی در عصر جدید
کشورهای در حال توسعه مدت هاست که بر وجود موانع در زمینه کالاهای نساجی و پوشاک خودشان معترض هستند و می خواهند سیستم سهمیه ای پایان یابد. در بخشی از مذاکرات تجاری انجام شده در اروگوئه تحت پشتیبانی GATT، GATT به سازمان تجارت جهانی = World Trade Organization (WTO) تبدیل گردید و MFA با توافق نامه منسوجات و پوشاک = Agreement on Textiles and Clothing (ATC) جایگزین شد. این توافق نامه در اصل یک برنامه برچیدن مرحله مرحله ده ساله بود که سیستم سهمیه ای را در سه مرحله از بین می برد. در انتهای ده سال، سهمیه های اعمال شده بر روی محصولات منسوجات و پوشاک حذف گردید و تعرفه ها کاهش پیدا کرد. در اول ژانویه سال 2005، کلیه محصولات این بخش برای همه تجارت ها تحت قوانین کلی WTO قرار گرفتند و مقرر شد که به مدت چهل سال تحت از محافظت خاصی برخوردار نباشند.
عصر جدید تجارت جهانی برای این بخش پدید آمده است و انتظار می رود که تغییرات عمده در بخش های تولیدی به وقوع بپیوندد. کشورهای در حال توسعه که آینده اقتصادیشان با این بخش عجین شده است، بدون شک به گسترش صادرات توجه دارند، با این حال بعضی از این کشورها از رقابت با بازیگران عمده این حوزه مثل چین رنج می برند، چون دیگر به بازار تضمین شده که سهمیه ها را فراهم می کرد، دسترسی ندارند. به احتمال زیاد بیشتر کشورهای توسعه یافته، تغییر مداوم تولید منسوجات و پوشاک به سمت کشورهایی که دستمزد کم می پردازند را شاهد خواهند بود. خرده فروشان مجبورند تا خرید مجانی از بازارهای جهانی را کنترل نمایند. در نهایت مصرف کنندگان از مزایای رقابت شدید جهانی که قیمت های متنوع و رقابتی را برای کالاهای نساجی و پوشاک فراهم می کنند، سود خواهند برد.